Monday, January 19, 2015

نگاهی کوتاه به برخی آثار منصور کوشان . در کتاب واهمه نوشتن .



سفری دیگر می بایست
نگاهی کوتاه به برخی آثار منصور کوشان
آزیتا قهرمان

به عنوان خوانند ه ای مشتاق؛که  سال ها  آثار منصور کوشان رابا لذت خوانده ؛ میتوانم بگویم  وجه مشترکی همه آثاراو را به هم پیوند می دهد ." بینشی فلسفی و نگاهی عاطفی به موقعیت اجتماعی انسان ". در مجموعه کارهای اوکه  شامل شعر؛ داستان ؛نمایشنامه ؛  رمان ؛ مقاله های سیاسی و اجتماعی ؛ پژوهش ونقد و  تحقیق است ؛ شفافیت نثر ؛ فکر روشن و توان استدلال او فلسفی و شاعرانه است .  در سر مقاله های سیاسی اش؛ این مشخصه، خود را به شکل توازن تحلیلی و نگاه گسترده و چند سویه نشان می دهد. و در نمایشنامه هایش  خرد و طنزی هست که فضا را در خود میگیرد. لایه های روابط انسانی وزمانه را افشا می کند. کلمات در شعر او با موسیقی آرام، زبان  را به حرکت در می آورد.جمله های شعری اش، چرخش و تکراری خطابی ولحنی سرشار از پرسش و انتظاردارد . در داستان هایش اما  نثر پاکیزه و استوار او می تواند ژرف مایه فلسفی و نوع بیان اجتماعی را با بینشی استوره ای و تاریخی در  آمیزد و داستان را تا فراسو  ببرد.
سال گذشته اقبال این را داشتم تا مجموعه ای  از مقالات و چند کتاب تحقیقی از او بخوانم که تاثیری عمیق بر من گذاشت . باید بگویم منصور کوشان شاعر، باآن که نویسنده داستان ونمایشنامه و مقاله های سیاسی است با وجود اصل مشترک  ؛ تفاوت هایی دارد. با چشمی ازعاطفه با اضطراب و شوق  دنیا را در شعرباز می سراید  ؛ با زبانی پیراسته  روایتی را می نویسد  و در لایه های تو در توی متن سمتی برای حرکت باز می گشاید .او می تواند در مباحثی همچون حکمت خسروانی و یا معرفی  شخصیتی چون سهروردی به تاویل فلسفه  و زمینه تفکر او که جان مایه رازورانه و تاریخی دارد به کشف و شرح بپردازد ؛  بی آن که به دام شیفتگی و یا تببینی ی از پیش مهیا شده بیفتد. این مهارت، دانشی از دل بر آمده  می خواهد که بتواند پیچیده ترین معانی را به مفاهیمی روشن بدل  کند و نگاهی عمیق و سامان یافته به هستی و انسان داشته باشد و جوهره ای از دریافت عرفانی و خرد فلسفی باید  دستمایه این  روشن گری و دانستگی شود.
اگر بخواهم مثالی از میان چند کتابی که  از او بسیار دوست داشته ام بیاورم از هستی شناسی داستان های سهروردی ؛ وارثان حکمت خسروانی ؛ ایران، ایرانی و ما؛  باید نام ببرم و مجموعه شعرهایی که تازگی  اقبال خواندنش را داشتم : پنجره روبه  دنیا و خطابه های زمینی .اما " سفر ذهنی ؛سفر عینی" آخرین کتابی بود که مدت ها مرا با خود به سفرهای بی پایانی کشاند و لذت خواندن را دو چندان کرد. اودر این کتاب  از موضوع " سفر" وسعتی  ساخته  که چندین چهره  و نشان  دارد.هرچند هدف اصلی او بررسی موضوع" سفر" به عنوان یک بن مایه در تاریخ متن و نوشتار در طول زمان ؛ دوره های ادبی و متون های کهن  است.  امااو به کارکردهای آیینی استوره ای و همچنین مراسم و مناسک نیز نظر دارد و امکان "سفر " راکه  در زندگی انسانی معنا و استعاره ای عمیق به خودگرفته با تخیل و هنر در طول حیات بشری و تجارب عینی و ذهنی زندگی  درهم می آمیزد.او در پی ی این پرسش است که چگونه پیوندی بین روایت استوره ای ؛ روند تاریخی و حادثه "سفر" برقرار است و  رمزو نمود آن با جان و اندیشه آدمی در چیست  وچگونه و چرا این نماد خود را چون طیفی  مدام در تخیل و آفرینش هنری  باز میتاباند :
"همان گونه که از تجربه سفر از زهدان مادر به جهان زمینی ؛ متن های فراوانی در دست نیست از سفر به جهان بعد از مرگ نیز ؛ یعنی جهان زیر زمینی نیز ؛ متن های کمی موجود است .به بیان دیگر در بسیاری از روایت ها ی کهن چند گونگی تولد و مرگ انسان در چگونگی روایت آفرینش کیهان و آخر زمان تنیده شده است .( سفر ذهنی ؛ سفر عینی *)
واین گونه است که هستی و بودن آدمی بر خاک چون داستانی بین دو سفر تولد و مرگ و سفرهای بی شمار دیگری در میان این دو شکل و هویت میگیرد وهمین سوال و معمای بی پایان است که ذهن جوینده ما را  درساحت  کلمه و متن همراهی میکند تا به درک مان از هستی  رنگی از امید یا مفهومی دلخواه  ببخشیم. جایی که  آزادی و شادمانی دربرابر نیستی و تاریکی سخنی تازه می گوید . همه  روابط ما  با طبیعتی که ما را احاطه کرده  یا جامعه ای که در آن  با دیگری در ارتباط هستیم در پرتو همین  اساسی ترین مفهوم بنیادی زیستن  یعنی "دگرگونی " تعریف میشود .  کلمه و متن شکلی هدفمند و ماندگار  از جستجوی معنا  و نوزایی در این چرخه ناگزیرو مکرر است .
در این کتاب از چند منظر به ارتباط بینامتنی کتاب های مهمی در تاریخ ادبیات اشاره شده است . ازشاهنامه و هزارو یکشب تا ایلیاد و اودیسه از جستجوی زمان ازدست رفته ؛ سفرنامه مارکوپولو؛گالیور و شازده کوچولو  تا عهد عتیق و مکاشفات یوحناو... همه و همه دست مایه"سفر پیدایش  "است که جوهر اصلی حرکت رادر آفرینش کلمه در ابتدای خلقت  توصیف میکند وشکلی کیهانی و قدسی به آن میدهد . همان گونه که رویا پردازی سفر ذهنی آرزوها و امیال ما در پهنه های بیکران و ناممکن است . سفرعینی ؛ دلیل و آغاز داستان ها ؛ سرانجام افسانه ها وانگیزه ماجراجویی وجستجو هاست .سیر و سلوک امکانی است که فرصت  یک دگردیسی روحی و یا عینی را فراهم میکند.  نقشی از بودن که زوایای ذهنی را قالبی همچون یک کهن الگو  بخشیده یا برعکس به نیروی خلاقیت و اندیشه ، تخیل را بر واقعه ای بیرونی فرافکنی میکند:
متن های ادبی و هنری این فرصت را به انسان می دهند تا هم تجربه های عینی خود را در بعد های دیگری به حقیقت پیوند بزند و و هم تجربه های ذهنی ناممکن خود را به شکلی عملی برساند . (سفرذهنی ؛ سفر عینی)



اوبه شرح ارتباط آفرینش و کلمه می پردازد و به رشد و تحول روانی ونیروی تخیل اشاره دارد  .اینکه چگونه تولد به مثابه یک سفر؛ می تواند استعاره ای از دگردیسی؛ آغاز و رهایی باشد. او با نگاهی که  به تاریخ اساطیر و ادیان دارد؛ پیوندی بین متون  و معنای "سفر" بازمی گشاید. اتصالی که  دوران های اجتماعی, تبعید و نوشتار؛ سکوت و سلطه را  می تواند تعریف کند . نثر و نگاه او در این کتاب فشرده و بی حاشیه است. او روشن و دقیق؛ به موضوع پرداخته؛ چیزی که حس و بیان آن در یک متن تحقیقی؛ ازکمتر کسی برمی آید . حضور توام  خرد و شاعرانگی است که  در کشف استعاره ای چنین ما را قدم به قدم با خود همراهی می کند.
 او به شعرنیز قدرتی اجرایی در خوانش می دهد, نوعی هارمونی ی موسیقایی را به کار می گیرد که در تکرار, پرسش و مخالف خوانی پیش می رود. شعر او همانقدر که آرمانگراست, نگاهی هستی شناسانه به روابط آدمی با پیرامونش دارد. اما در عاشقانه هایش ما با ظرافت عاطفی ی سرشاری روبه رو هستیم که به نوعی؛ امید و باور را در خواننده زنده می کند. زبان او فاقد آشفتگی و اطناب است. از این رو آهسته متن را به طیفی چند سویه بدل می کند. اما این شیوه, مهارتی برآمده از تجربه ی نمایشنامه نویسی اوست. در آن فضا نوعی گفتمان آفریده می شود  که هدفش ایجاد دیالوگ است. در شعر او ؛ چنین شگردی به یک شیوه ی شخصی تبدیل می شود؛ لحن اجتماعی تغزلی می گیرد. هم امیزی و هم نشینی ی نگاه عاشقانه با زبان اعتراض؛ نوعی از سرایش را در بعضی اشعار او فراهم کرده که یادآور نمایشنامه های موزیکال اروپایی و اشعاری است که ریشه در فولکلور دارد.همسرایی و هماوایی سطرها با ضرباهنگ تکرار و تماشا تصویر می شود . تضادو تناقض ها طوری در کلمات  به اجرا در میآیند  که زبان پرسشگر آگاهی بخش  و موجز وبیش از همه  آفریننده ی روشنایی و معرفت باشد. برای او آرزوی سلامت و طول عمردارم و قلمش همیشه پر توان باد .

No comments:

Post a Comment