Wednesday, January 28, 2015

"هیپنوز در مطب دکتر کالیگاری " آزیتا قهرمان در کتابخانه اردبیل

  انگار دوستانی  خیلی خیلی عزیزاز راهی دور  برایت سلام و هدیه فرستاده باشند
...........................................................

امور فرهنگی کتابخانه های عمومی اردبیل
صفحه نخست
آرشیو مطالب
نسخه موبایل
فید وبلاگ
تماس با من

پنج‌شنبه 18 دی‌ماه سال 1393 ساعت 10:34 ق.ظ
هیپنوز در مطب دکتر کالیگاری نقد و بررسی شد ...
گزارشگر: مهناز نوراله زاده
«آزیتا در مطب دکتر کالیگاری»
روز سه شنبه مورخ 9/10/93 کتاب«هیپنوز در مطب دکتر کالیگاری» آزیتا قهرمان (متولد ۱۳۴۱) شاعر مشهدی ، که شامل ۲۹ قطعه شعر سپید است در کلاس های ادبیات خلاق کتابخانه مرکزی توسط جمعی از نویسندگان و شاعران اردبیلی مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
وحید ضیایی شاعر و مترجم، با معرفی نویسنده کتاب « آزیتا قهرمان» به عنوان نویسنده و شاعر موفق ایرانی که اشعارش به زبانهای فرانسوی، سوئدی، هلندی، انگلیسی، دانمارکی، مقدونی، آلمانی، عربی و ترکی ترجمه شده است به  اشعاری چند از این مجموعه پرداخت و آزیتا قهرمان را به عنوان شاعری که پشتوانه تاریخی و فرهنگی وروانشناسی بسیار خوبی دارد معرفی کرد. مریم محمدی نویسنده، با بیان متفاوت بودن زبان اشعاربه ساده، آشنا، زنده وامروزی بودن دایره واژگان شاعر اشاره کرد. شهناز فضا بخش نویسنده، استفاده از واژگان ترکی وگاهی سنتی بودن فضای شعرها وتبلور حرفه ای استعارات و تلمیحات در اشعار وگستردگی اطلاعات تاریخی و ادبی وی را قابل ستایش دانست. نوراله زاده پژوهشگر، گفت ساختار ولحن زبان در این شعرها جایی برای اندیشه نا تمام باقی می گذارد شاعر به فرا زبان شعر بسیار نزدیک است و وسوسه طعم هیجان انگیز زندگی در سطر سطر اشعار رهایش نمی کند. مریم نیکنام داستان نویس، تصویر سازی های بدیع و نو، وجود اسامی زنان عرب و به زیبایی به تصویر کشاندن آنها را عنوان نمود و به فضای رمانتیک اشعار اشاره کرد و وجود زبان زنانه را در اشعار قابل توجه و محسوس دانست و در پایان ضیایی گفت هیچ کدام از شعرها از فضای زندگی ما خارج نبوده، و با اشاره به طرح ها و فضا سازی های زیبای اشعار، زبان شعرها را معاصر دانسته و این مجموعه را مجموعه ای موفق عنوان کرد و گفت که بعد از مدت ها از خواندن آن لذت بردم.
نباید بیدار شوی نجما
نباید اعتراف کنیم به زنده بودن
نباید گریه در این هوا جدی باشد
شاید بیراهه ای در این حدود پیدا کنی
مه غلیظ است اینجا
حالا پشت پلک های سلما
نام ونشانی ما یکی است

من به تعداد عاشقی تو را به دقت مرده ام
و به اندازه مردن هایت دیوانه وار عاشقم
دیگر اهمیت ندارد
نور از کدام جمله وارد کتاب شود
کرم از کجای سیب دنیا را نگاه کند

No comments:

Post a Comment