Sunday, August 17, 2014

درباره ترمینه و عشق

https://www.youtube.com/watch?v=mmsx4oPy8nA&list=RDw5qf9O6c20o&index=30

John Cage about silence


“When i hear what we call music, it seems to me that someone is talking. And talking about his feelings or about his ideas, of relationships. But when I hear traffic, the sound of traffic here on sixth avenue for instance, I don’t have the feeling that anyone is talking, I have the feeling that a sound is acting, and I love the activity of sound. What it does, is it gets louder and quieter, and it gets higher and lower. And it gets longer and shorter. I’m completely satisfied with that, I don’t need sound to talk to me.
We don’t see much difference between time and space, we don’t know where one begins and the other stops. (…) People expect listening to be more than listening. And sometimes they speak of inner listening, or the meaning of sound. When I talk about music, it finally comes to peoples minds that I’m talking about sound that doesn’t mean anything. That is not inner, but is just outer. And they say, these people who finally understand that say, you mean it’s just sounds? To mean that for something to just be a sound is to be useless. Whereas I love sounds, just as they are, and I have no need for them to be anything more. I don’t want sound to be psychological. I don’t want a sound to pretend that it’s a bucket, or that it’s a president, or that it’s in love with another sound. I just want it to be a sound. And I’m not so stupid either. There was a german philosopher who is very well known, his name was Emmanuel Kant, and he said there are two things that don’t have to mean anything, one is music and the other is laughter. Don’t have to mean anything that is, in order to give us deep pleasure. The sound experience which i prefer to all others, is the experience of silence. And this silence, almost anywhere in the world today, is traffic. If you listen to Beethoven, it’s always the same, but if you listen to traffic, it’s always different."

Sunday, August 10, 2014

(Theatre) TEATRO NERO DI PRAGA (Black Light Theatre) - Aspects of Alice.

آلفونس ماریا موخا نقاش چک و سارا برنارد بازیگر فرانسوی




Alfons  Maria mucha1860-1939
در جستجوهایم در پراگ  برای تماشای کارهای چند نقاش محبوب و معروف سر از مسیرهای دیگری در اوردم به همان اندازه جذاب  ودیدنی . خواندن روایت زندگی این هنرمندان ؛ حوادث تاریخی و اتفاقاتی که  روزگارآنها را دگرگون کرد ؛  شورو شوق آفرینش در زندگی شخصی پر از درد و آوارگی آنها درکنارعشق و جنون خلاقیت بی حد و مرز ." آلفونس  ماریا موخا "  یکی ازاین نقاشان بی نظیراست که درسرزمین افسانه ای بوهمیا به دنیا آمد .سرزمین رازها و سایه های تاریک ؛ظروف کریستال درخشان ؛ شیشه های رنگین و زیبا ؛ معماری شگفت انگیز گوتیک  ؛ تئاترسایه و خیمه شب بازی . رودخانه ولتاوا با  پل های زیبایش دو سوی شهر؛ کافه ها ؛ کوچه های سنگفرش  را به هم وصل میکند . "موخا " بی شک یکی از کسانی است که حافظ و راوی قصه ها ؛ فلکلور و روح بوهمیاست . برا ی همین به عنوان هنرمند ملی چک معروف است  و روی اسکناس  و تمبرها ؛  نقاشی  و پرتره های  او به عنوان یاد بود چاپ شده است  . او بخشی از فرهنگ و خاطرات حماسی بوهمیا  را با ظرافت و زیبایی رازآلود و نمادها ی بومی و ملی دوباره  آفرید . همان موتیف و نقشمایه هایی که قصرها ؛  کلیسا و معماری شهر را زینت کرده بود در نمایی جدید  در تابلو ها و تزیینات  او ظاهر شد ند.  هم نشینی بدعت آمیز شکل ها ؛ اعداد و حروف با نقوش باستانی  در تابلوها ؛ پوستر ها و نقاشی های کلیسایی او  تولدی پرشور از رنگ ؛ نیروی حیات و زیبایی در هنر بوهمیا بود  . خدایان  ؛ زنان الهه گون ؛  مردان نامدار ؛ حادوگران و قهرمانان ملی  ؛ خاطره جنگ ها و طبیعت و جشن ها و هر آن چه با  یادهای این سرزمین پیوند عمیق دارد همه موضوعاتی هستند که او به آنها پرداخته است  . موخا در اوایل جوانی برای ادامه نقاشی به پاریس رفت  ودر آنجا در کنار نقاشانی همچون گوگن و امپرسیونیست های همدوره اش  روزگار تازه ای را شروع کرد. استودیوی او مانند موزه ای  مملو از غریب ترین اشیا ی  آنتیک ؛  گلدان ها ؛مجسمه ها ؛ لباس و؛ ظروف قدیمی  ؛ طلسم و ماسک  های آفریقایی بود ؛  صحنه ای  که برای خلق نقاشی های او زمینه ای الهام بخش می افرید  .  همه این اشیا  نشانه هایی باستانی و پر زرق و برق  در نقش و نگار های اوهستند که  موضوع نقاشی را با نوعی  قدرت و زیبایی بدوی توام میکنند  و صحنه ای تئاترگونه  را فراهم میکند  برای خلق تابلوهای شگفت انگیز او که آمیزه ای از الوهیت زنانه ؛ طبیعت و  رمز و نمادهای ستاره شناسی است..  درخشش  احساسی  پر ازوجد  و شاعرانگی چشم اندازخوشایند ی  پیش رویمان میگشاید تا به  اشتیاق های آدمی برای  حضور زیبایی وجستجوی کمال اشاره کند  . او دکورعکاسخانه های پاریسی اوایل قرن بیستم و تزیینات نمایشی آن را با نمایی از قصه های بوهمیایی و اسطوره های رومی و خدایان و شاهان درهم آمیخت تا طبیعت رویا و انسان را در یگانگی  تجسم بخشد .  "آلفونس موخا " همزمان با تصویرگری کتاب ؛ طراح پوستر وآفیش های تیلیغاتی نیز بود . برا ی همین او را یکی از تاثیر گذارترین نقاشان بر گرافیک مدرن  امروزی میدانند . در  دوره ای  از زندگیش در پاریس  بخشی از مهم ترین نقاشی ها ؛ طرح و  تابلو ها و پوسترهای او کارهایی است  که به  "سارابرنارد " مهم ترین هنرپیشه پاریسی  اختصاص دارد  و این  برا ی او  شهرتی  به بار آورد و نامش را برسر زبان ها انداخت .در این مجموعه کارها "سارابرنارد "با تمام توان و ظرافت بازیگری ؛ آرایش و نرمای حرکات اندامش در اثری ماندگار و چشم نواز مانند الهه ای آرمیده بر تختی از گل های وجشی  ؛ ملکه ای  با لباس های پر شکوه و آرایشی ملهم از نگاره های روم باستان و تئاتر یونان  یا زنی جوان و بی پروا ظاهر میشود تا  شخصیت  نمایشنامه هایی  مانند سالومه  ؛ مده آ ؛ هرا  ونمایش معروف "سارا ی کشیش"  که مدت ها روی سن بود ؛ برای همیشه در این تابلوها جاودان شوند  ( لینک پایین ). هنوز بعضی از کارهای تبلیغاتی و پوسترهای او به خاطر درخشش رنگ ها و نوع نگاه به موضوع و شیوه ارتباط با ییننده  ا زمعروف ترین کارهای تاریخ لیتو گرافی است . او شیوه تزیین گوتیک و باروک  در گچ بری های باشکوه  قصرها و کلیسا  و نقاشی تالارها ی اپرا و نمایش   را به عنوان   برای  آرایه حاشیه و تذهیب کتاب ها و قاب گرفتن  موضوع  تابلوی نقاشی و برای ایجاد تاثیرفوری  بر ببینده به کار گرفت چیز ی که نوعی جاذبه و حس آشنا به کارهای او میبخشید و آن را ازحد صحنه آرایی وذوق زیبایی محض به حوزه عمیق تری که جوهر و معنای وهم آلود دارد پیوند میدهد . آلفونس ماریا موخا در سال های اوج گرفتن  فاشیسم و آغاز اختناق و فشارهای سیاسی بعد از یک بازجویی طولانی گشتاپو در بستر بیماری افتاد وبه فاصله چند روز درگذشت  

 https://www.google.se/search?q=sarah+bernhardt+mucha+poster&tbm=isch&tbo=u&source=univ&sa=X&ei=4lrnU7vFA6PMyAPU2oD4BA&ved=0CCEQsAQ&biw=1024&bih=611
کارهای موخا از سارا برنارد .    

 http://www.muchafoundation.org/gallery/themes
بعضی از دیگر اثار او   

vagabond . agnes varda

Interview - Agnès Varda

Aspects of Alice Prague

https://www.youtube.com/watch?v=iYIjEBlloIA    .......
  یکی از جاذبه های زیبای پراگ تئاترو نمایش عروسکی است . شهری که  به خاطر انیمشین و عروسک های خیمه شب بازی و سابقه اش در نمایش سایه همیشه جایگاهی ویژه دارد . نمایش های معروفی در پراگ  هرروزه اجرا میشود که سالیان درازی است مسافران و شیفتگان را مجذوب خود کرده است . نمایش "دون ژوان  و" فلوت سحر امیز و آلیس  دو نمایش از این مجموعه نمایش های عروسکی بی نظیر هستند . شخصیت های تئاتر عروسکی چک دارای تیپ و سابقه و الفت دیرین  با مردم این دیارو دیگر سرزمین های این  منطفه هستند.  ؛ درست مانند شخصیت مبارک در نمایش سیاه بازی و  رو حوضی ایران و گاراگوز در تئاترعروسکی ترکیه   . وقتی در تاریکی مطلق محو  نمایی درخشان از رنگ وموسیقی و نورو بازیگرانی جادوزده  روبروی صحنه  مینشینی ؛  چند چیز بسیار مهم به یادت میاید . انگار ریشه تمام  فیلم های کارتونی و شخصیت ها ی عجیب و دوست داشتنی انیمیشن ؛ شکل حرکت  اندام ها ،  اجرای صدا و نحوه روایت قصه ها  ملهم  ازهمین نمایش های کوچه بازار در فرهنگ مردمی و زنده  تاتراروپاست  . آنچه در بخش عظیمی از دکوراسیون باشکوه اپرا و تئاترها دیده ایم  در ابعاد ساده و کوچکتر با قدمتی کهن و ترفند های سحر آلود  در این سن وجود دارد . وشاید بتوان گفت   خیمه شب بازی و تآتر سنتی در پراگ  بیش از هر چیز به تماشای شعری بلند میماند که روبروی چشمان تو جان میگیرد. رستاخیز همه کلمه ها ؛ اشیا و عناصری یکه  ازادانه  در فضا  به حرکت در میایند . تجسد شگفت انگیز ی که روح و معنای  نمادهای شعر را حاضر و زنده در تخیلی بکر خلق میکند  . ابرها که تورهای سفیدند و از اسمان بر زمین میریزند و رودخانه ها هارا یکباره ظاهرو جاری  میکنند . آدم هایی که روی رشته های نور  در هوا راه میروند .گلدان ها اسب ها و زن هایی که روی آسمان  مثل برگ ها پاییزی میچرخند و آواز میخوانند  . درهایی که به اشاره ای  غیب میشوند .  درخت هایی که روی سن به پرواز در میایند و شاید همین جاست که یکباره به یادت میاید که براستی در نقاشی های شاگال انچه به عنوان سورالیسم در یافته میشود . باز آفرینی  همین افسانه ها و  صحنه های شگفت و شاعرانه از  نمایش عروسکی است . شعری که نه با کلمات با عروسک ها و اشیا و طبیعت در در پرده ای تاریک  پیش چشمانت جان میگیرد و  به اجرا در میاید      

Wednesday, August 6, 2014