شهاب الدین سهروردی
نهر هایی از جگر آسمان کندم
تاول های تاریک از سینه زمین
ودوباره برگشتم
تاول های تاریک از سینه زمین
ودوباره برگشتم
در این بازگشت راهی نبود
دراین راه انجامی
و در این انتها هیچ نقطه ی پایانی
ساعت تمام و ازنودایره چرخید
زخم را گل سرخ رویید
به خطی عاشقانه
آیینه را نوشتم : روشنایی
آیینه را نوشتم : روشنایی
هم خاک وهم آسمان را
برباد دوره کردم
برباد دوره کردم
No comments:
Post a Comment